599

چند شب پیش خواب دیدم اومده خونمون بعد شب رو زمین لحاف تشک پهن کردیم که بخوابیم.داشتیم با هم حرف میزدیم که یهو تو خودش مچاله شد و شروع کرد به گریه کردن.انگار که دیگه نتونست تحمل کنه

منم بغلش کردم و سرشو گذاشتم رو سینم و همونجوری موهاشو ناز و نوازش کردم

خیلی خواب عجیبی بود.هنوزم میتونم همه چیو حس کنم


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها