534

باورم نمیشه که اگه شرایط جور دیگه ای بود من میتونستم حداقل یه سال/یه سال و نیم دیگه فارق التحصیل بشم

ولی الان دوباره باید همه چیو شروع کنم.تمام اون حال و فضای نکبت،استرسا،گریه ها،عادت کردنا.دوباره و دوباره باید باشون رو به رو شم

تمام نقشه هام عقب میفتن.تمام زندگیم عقب میفته.

و بدیش اینجاست که حتی اینم معلوم نیست.زندگیم کاملا رو هواست.چی شد که به اینجا رسیدم واقعا؟


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها