476

حرف زدن با مامانم حالمو بدتر میکنه

حتی کوچکترین ایده ای نداره که من چمه و فکر میکنه همه چیز راحته و من احمقم نمیتونم بهش توضیح بدم

بگم نمیخوام برم دانشگاه؟ بگم میخوام فعلا فکر تحصیلو از سرم بیرون کنم؟ 

بگم این که میگی فعلا رو نمره هات تمرکز کن و تابستون رو بزار برای چیزای دیگه بیشتر دیوونم میکنه؟ بگم وقتی بهت میگم وقت ندارم و اگه الان همه جیو ول کنم از همه عقب میفتم منظورم اینه که فاکینگ عقب میفتم!! پیشرفت توی چیزی که میخوام برام هدفه،آرزوئه،مسابقس و هر وقت کم کاری میکنم همش خودمو سرزنش میکنم و سرکوفت میزنم. تفریحی این کارا رو نمیکنم که حالا عقبشون بندازم تا نمره ی دیفرانسیلم خوب شه 

خسته شدم به خداای کاش بفهمه

ای کاش یه چیزی شه که بفهمه.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها